شعر راجر مگاف

“گیاهخوارن”



گیاه خوارها آدم های سنگدل بی فکری هستند. 
همه می دانند هویج که رنده می شود، چه ناله هایی می کند. 
که یک هلو وقتی از وسط دو نیم می شود، خون می ریزد. 
یعنی فکر می کنید پرتقال به انگشتان شست 
حساس نیست، وقتی که گوشتش را قلفتی از جا در می آورند؟ 
مغز گوجه فرنگی بی هیچ دردی از هم متلاشی می شود؟ 
یا سیب زمینی ها، این خرچنگ های کوچک خاک، که زنده زنده 
پوستشان را می کنند و می پزند؟ 
نگویید که درد ندارد 
نخود فرنگی وقتی که جر می خورد پوسته اش، 
یا کلم فندقی که بی رحمانه پوستش کنده می شود، 
یا کلم پیچی که پاره پاره می شود و پیازی که بی سر.

بیلچه ات را بگذار کنار 
کج بیلت را زمین بگذار. 
اینقدر قتل عام نکن، 
بگذار مردمان کوچک من راحت باشند.


ترجمه: یگانه وصالی 

۰
۳۱ مرداد ۱۷:۴۵ مهناز ذبیحی

خیلی خوندنی بود و حسابی به دلم نشست

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی
در این وبلاگ شعرترین ها را بخوانید
طراح قالب : عرفـــ ـــان قدرت گرفته از بلاگ بیان